وقتی حس می کنم دارم یه کاری رو به خاطر خوشایند یه نفر دیگه انجام می دم حالم بد می شه
امروز به این فکر کردم
و فکر کردم که خود خودم باشم
اما بعد فهمیدم که احمقانه ست. خودمی که فکر می کنم توش راحتم یه پتوی کهنه ی کثیف که گرم نگهم می داره.
که بهش عادت کرده بودم
و دیگه نمی خوامش
این تلاش، این خطر کردن برای دیگری نیست. فقط و فقط به خاطر خودمه
آخیش
دیگه حالم بد نمی شه
............
امروز!ا
سپاس از
خانه ی گرم
در یک روز سرد
در میان همه ی اعضای خانواده
وعده های غذایی که در کنار هم خورده می شن
تعمیرات جزئی که با کمک هم انجام می شن
و جمله های بی نظیری که
در حال مرتب کردن گل های رز روی میز
خوردن صبحانه
عوض کردن لامپ
برای یادآوری « تراکم خوشبختی» و مژده دادن ساعات لذت بخش در پیش رو، به زبون آورده می شن:ا
«الان این خونه هیچی کم نداره جز بوی ناهار که تا دو دقیقه ی دیگه بلند می شه »
No comments:
Post a Comment